مادرشوهرم

ساخت وبلاگ

مادرشوهرم یک زن عفریته به تمام معناست. همش میخواست بین من و شوهرم جدایی بندازه. چند روز بعد از عروسیمون جلو شوهرم به من یه تهمت بزرگ زد. اولا زن ناحسابی من که این کارو نکردم اگر هم کردم اگررررررر کردم چرا همین حرفو قبل از عقد به شوهرم نگفتی گذاشتی چند روز بعد از عروسی گفتی که اینقدر کتک بخورم از شوهرم و تهمت و فحش بشنوم. برای چی این حرفو زد؟ چون تو شهر اونا یعنی جیرفت رسمه که عروس تو یه اتاق تو خونه مادر شوهرش زندگی کنه تا همیشه. و این رسم تو شهر ما نیست ما رسم داریم داماد باید حتما خونه داشته باشه. جیرفتیها حتی عروس جهیزیه هم نمیبره ولی من جهیزیه کامل خریده بودم. مادرشوهرم انتظار داشت جهیزیه منو بذاره تو حیاط و من تو یه اتاق زندگی کنم.عمرا. به خاطر همین حرصش گرفته بود و می خواست بین من و شوهرمو بد کنه.

اونا همه شون رسم دارن که تو یه اتاق زندگی کنن و تو این اتاق یه فرش کهنه که از سالها قبل تو اون اتاق بوده به اضافه یه گاز با کپسول(اونجا لوله کشی گاز نیست) به علاوه یه یخچال تو همین اتاق زندگی میکنن با چند تا بچه . البته این وضعیت مال الآنشون هست که پیشرفت کردن. قبلا تو همین یه اتاق طفیلی خانواده شوهر بودن. این اتاق حتی دربشو هم جرآت ندارن ببندن حتی شبا موقع خواب چون توهین میدونن این کارو. مادر شوهر باید در جریان همه کارهای پسر و عروسش باشه بدون اجازه مادرشوهر حتی بیرون نمیرن.

ما حتی ماه عسل هم نتونستیم بریم. مادرشوهرم هم همراهمون اومد محل سفر رو هم مادرشوهرم تعیین کرد انگار اونا میخواستن برن ماه عسل من طفیلی شدم با اون دو تا رفتم.

زنده ماندن در شرایط سخت...
ما را در سایت زنده ماندن در شرایط سخت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5masaebebahare2 بازدید : 56 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 5:49