چگونگی آشنایی من و شوهرم

ساخت وبلاگ

آشنایی من و شوهرم در واقع سنتی بود. اونا اقوام ناتنی تو شهر ما دارن و بعضی وقتا میومدن شهر ما برای مسافرت . تو این مسافرتها مادرشوهرم منو دیده بود و خوشش اومده بود. با مادر من دوست شده بود و رفت و آمد داشت. من بچه بودم اون موقع. بعدا که بزرگتر شدم شونزده ساله بودم که از من خواستگاری کردن . اون موقع ما حتی یک بار هم شهر جیرفت رو ندیده بودیم. فقط اوصافشو شنیده بودیم که آدمهای وحشی و خلافکار هستن ما هم عقیده داشتیم که خب آدم خوب و بد همه جا هست....

زنده ماندن در شرایط سخت...
ما را در سایت زنده ماندن در شرایط سخت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5masaebebahare2 بازدید : 63 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 5:49