متن در ادامه مطلب
پسرک کوچک من! من میدانم تو با این سن کم چه ها کشیدی. قلب کوچکت پر از رنج و غصه است. وقتی اشک تو چشمای نازنینت جمع میشه و از دایی ظالم و بی رحم ات پیش منشکایت میکنی و میگی بیا از این خونه بریم. میگی میخوام برم پیش بابام . پیش بابات هم میری میگی میخوام برم پیش مامانم. تو نباید به دنیا می اومدی . این همه رنج حق تو نبود. منو ببخش که تو رو به این دنیای کثیف آوردم. کاش همون موقع که مادرم گفت بیا این بچه رو سقط کن ، سقط میکردم. من امشب خیلی دلم به حالت سوخت. تو یه کوچولوی مظلوم و خونه به دوشی. آینده ات روشن نیست. اومدی تو این دنیا که زجر بکشی. مثل خودم!
اومدی که بی پدر و بی مادر و خونه به دوش باشی. اومدی که از دست دایی نامرد و معتاد به مشروب و تریاکی ات کتک بخوری و دم نزنی و بغض بشه تو گلوت. مثل خودم. تو یک کپی از من هستی. همینقدر بدبخت و مظلوم و غمگین و پر از آرزوهای کوچک اما دست نیافتنی.
پسرکم منو ببخشT_T
زنده ماندن در شرایط سخت...برچسب : نویسنده : 5masaebebahare2 بازدید : 56