دو دلم . خانواده ام

ساخت وبلاگ

بقیه در ادامه مطلب...

دو دلم نمی دونم طلاق بگیرم یا نه . بعد از دو سه سال که قهرم و خونه مادرمم هنوز دو دلم...

خانواده ام پشتم نیستن ازم حمایت نمی کنن . خانواده خیلی سردی دارم خیلی بی عاطفه . برادرم خیلی اذیتم میکنه بچه مو خیلی اذیت می کنه . منو مسخره می کنه.

مادرم با کارهاش دیوونه ام کرده. با این عیبهای بزرگ شوهرم و دختر بازیهاش و کتک زدناش و معتاد بودنش و وابستگی شدید به مادرش و بچه ننه بودنش و... به من میگه تقصیر توئه که شوهرت میخواد طلاقت بده. در صورتی که شوهرم هزاران بار به من گفته برگرد و آشتی کن. اگر عیب از من بود شوهرم نمی گفت برگرد. ده ها نفر رو فرستاده که من برگردم حتی آدمای مهم و بزرگ شهرشون و شهر ما رو فرستاد اما من برنگشتم. میگه من دیگه اون آدم سابق نیستم و عوض شدم . از طرفی روانشناس گفت این آدم عوض بشو نیست. فزون خواهی جنسی داره و عادت کرده به هرزگی و کاراشو ترک نمیکنه. دو تا روانشناس اینو گفتن.

مادرم فوق العاده خشک مذهبه دائم در حال گریه است . دائما داره نفرین می کنه و به زمین و زمان و همه کس فحش میده . تو خیابون میره به دخترای به قول خودش بی حجاب فحش میده و نفرین میکنه و غیبت میکنه و تهمت میزنه. تو خونه دائم داره ما رو نفرین میکنه. همیشه بساط غیبتش به راهه ولی خودشو خوب و مومن به حساب میاره.. غیبت ما بچه هاش رو همه جا میکنه همه فکر میکنن ما بچه هاش شمریم و مادرم پیغمبر. من مادرمو نمی بخشم هرگز نمیبخشمش . همه ما بچه هاش کمبود محبت شدید داریم از بچگی آرزوم بود یه کلمه محبت آمیز از مادرم بشنوم یا یه ذره فقط یه کم بهم محبت کنه. برادرم میگه من تا دوازده سالگی فکر میکردم مادرمون مرده و اینی که به اسم مادر صداش می زنیم نامادریمونه. دائم داره بچه هاشو تحقیر میکنه. تو خیابون منو که یه دختر 25 ساله ام کتک زد جلو همه . کوچکترین احترامی و غروری برای من نذاشته. نوجوون بودم از مادرم متنفر بودم همش تحقیرم می کرد و جلو دیگران تو جمع کتکم میزد.

رفتم روانپزشک ، روانپزشک گفت تو به خاطر کارهای مادرت افسردگی شدید گرفتی. از وقتی یادمه از بچگی افسردگی شدید داشتم. چرا من جوون تو این سن که وقت شادی و سرزندگیم هست باید روزی مشت مشت قرص اعصاب بخورم. دردمو به کی بگم.

نمیتونم با شوهرم زندگی کنم دیگه. از طرفی هم تو خونه مادرم دارم عذاب می کشم. نمیدونم چکار کنم. مستاصلم . دو دلم. حرف از مادرم زیاده بزنم ولی می ترسم شناخته بشم و نمی تونم بگم.

خانواده ام همه شون حقوقشون بالای 3-4 میلیون تومنه. ولی هیچکدوم به من پولی کمک نمی کنن. من با ماهی 170 تومن دارم زندگی می کنم.170 تومن نفقه بچه ام.

زنده ماندن در شرایط سخت...
ما را در سایت زنده ماندن در شرایط سخت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5masaebebahare2 بازدید : 140 تاريخ : پنجشنبه 10 خرداد 1397 ساعت: 17:35