نامزد شوهرم

ساخت وبلاگ

پسرم بعد از دو ماه رفته بود پیش باباش یه روز موند برگشت . دیروز بهم میگه مامان این اسباب بازیو نامزد بابام واسم خریده . گفتم نامزد بابات کیه گفت فاطی. با بابام قهر کرده بود بابام میگفت به من نگاه کن. دستشو گرفته بود. پارک رفته بودن. به شوخر گفتم گفت آره نامزد کردم میخوام بعد از تعطیلات هم ازدواج کنم. گفتم خبر داره چه کاره ای گفت آره میدونه.

از اینا خیلی ناراحت نشدم از مامانم ناراحت شدم که بهش گفتم اول که تا یه روز اصلا محل نداد بعد میگه مگه خلاف کرده بعد از دو سال و نیم که قهرکردی؟ انگار من از سر دلخوشی قهر کردم اومدم. یا انگار تو خونه مادرم خیلی بهم خوش میگذره که اومدم . از دست مادرم بیشتر ناراحت شدم. خدا لعنتش کنه که اینقدر ناعادلانه قضاوت میکنه

زنده ماندن در شرایط سخت...
ما را در سایت زنده ماندن در شرایط سخت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5masaebebahare2 بازدید : 57 تاريخ : پنجشنبه 10 خرداد 1397 ساعت: 17:35