جشن شب شیش

ساخت وبلاگ

تازه زایمان کرده بودم با اجازه شوهرم قرار بود ده روز خونه مامانم بمونم بعد برم خونه خودم جیرفت.

مادرشوهرم از بس خودشو رئیس همه میدونه دستور فرمودن که روز ششم ما رسم داریم جشن بگیریم باید بچه مونو بیاری جیرفت .

روز سوم بعد از زایمانم منو با این شکم جراحی شده تو این جاده داغون با ماشین بردن جیرفت چون خانم امر فرمودن (!) باید بچه شونو ببریم تو جشنشون. حالا نمیشد روز دهم این جشنو بگیرن یا یک ماه بعد؟ آسمون به زمین میاد سنتهای داغونشون عملی نشه؟

خلاصه اونجا هم دعوامون شد مادرشوهر بهم میگفت بچه مونو بده خودت گورتو گم کن برو.

"بچه مون" !!!!

عقیده داره بچه مال پدره برای همین همش به پسرم میگه بچه مون. آخه زن ناحسابی اگر بچه مال پدره پس بچه تو هم مال پدرشه در نتیجه نمیتونی بگی بچه مون. اگر هم بچه تو مال توئه پس پسر منم مال منه.

متنفرم از این زنیکه عقده ای وحشی عقب مونده(از نظر عصر حجر بودنش)

زنده ماندن در شرایط سخت...
ما را در سایت زنده ماندن در شرایط سخت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5masaebebahare2 بازدید : 64 تاريخ : شنبه 28 اسفند 1395 ساعت: 9:16