شوهر خلافکار و فک و فامیلش

ساخت وبلاگ

روزی که رفته بودیم بچه مو ازشون بگیرم تو دادگاه یه مرد هم باهاشون اومده بود میگفت پسر داییشه. این پسر داییش همش دستشو میکشید به گردنش به علامت سر بریدن بهم یواشکی میگفت از اینجا بیرون بری سرتو می برم. بچه رو نباید ببری منم بلند داد زدم تو هیچ غلطی نمیکنی.مادرشوهر از اون طرف میگفت من بایددددد بچه مونو (بچه مون!!!!) هر چند وقت یه بار ببینم. پدر بچه هیچ حرفی از ملاقات نمیزد ولی مادرشوهر....

امان از دست این مردم جیرفت. من آدم خوب تو جیرفت کم دیدم. فقط یه هم اتاقی جیرفتی تو خوابگاهم داشتم با خواهرش اونا خوب بودن .دیگه فامیل شوهرم همه شون آدمای عجیبی بودن. من دوستشون نداشتم و خاطره خوشی ازشون ندارم.

شنیده بودم کلمه لولی رو که بعضی از جیرفتیا لولی اند. من یه بار به مادرشوهر گفتم شما لولی هستین؟ یه عالمه فحش و تهمتهای بد بهم زد و کاری کرد شوهرم هم بهم تهمت میزد و کتکم زد. فکر کنم لولی بودن که انقدر به این کلمه حساسیت عجیبی نشون داد . برای هر چیزی سریع تهمت میزنن تهمتهای بسیااااااار بد. با اون ذهن کثیفشون .

اقوامشون اکثرا خلافکار و قاچاقچی تریاک هستن. پسر داییش با اسلحه یه نفرو کشته بود و دختر اون یکی داییش با شوهرش قاچاقچی تریاک هستن و فوق العاده از این کارشون خوشحال بودن و افتخار میکردن و کلاس میذاشتن.

عکسایی که شوهرم و اقوامش با اسلحه غیرمجاز گرفتن رو به زودی میذارم اینجا ببینین.

زنده ماندن در شرایط سخت...
ما را در سایت زنده ماندن در شرایط سخت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5masaebebahare2 بازدید : 49 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 5:49